آشنايي با استان آذربايجان شرقي

فهرست مطالب بخش آشنايي با استان آذربايجان شرقي:

موقعیت استان آذربايجان شرقي

سابقه تاريخي استان آذربايجان شرقي

شهداي انقلاب اسلامي استان آذربايجان شرقي

سياستمداران استان آذربايجان شرقي

ادبيات استان آذربایجان شرقی

تقسیمات کشوری استان آذربایجان شرقی

منبع: سايت استانداري استان آذربايجان شرقي

سياستمداران استان آذربايجان شرقي

سياستمداران

ستارخان(سردار ملي)

ستارخان فرزند حاج حسن بزاز قره داغي در 1284ق در قره داغ متولد شد. ستارخان در دوره‌اي كه محمدعلي شاه به مخالفت با مشروطه پرداخت در تبريز فعال شد و در مقابل قواي دولتي ايستادگي كرد. اين مقاومت او را به قهرماني ملي تبديل كرد. پس از آنكه قواي مقاوم در برابر روسها تسليم شد حضور سردار ملي با دسته مسلح خود در تبريز معضلي بود و به همين جهت تدابيري براي خروج وي و باقرخان تدارك ديده شد تا اينكه در 28 شوال 1328 اين دو به همراه گروهي از ياران مسلح خود بنابه دعوت تلگرافي آخوند ملا محمدكاظم خراساني به تهران وارد شدند. سردار و سالار ملي به همراه فداييان خود در پارك اتابك مستقر شدند و در هنگامي كه دولت دستور خلع سلاح همگان را صادر كرد اين دو به خواسته دولت تن نداده، در نتيجه به محاصره قواي دولتي درآمدند و جنگ بين آنها درگرفت. ستارخان خود در اين درگيري هدف گلوله‌اي قرار گرفته و از ناحيه پا محروج شد. از اين زمان به بعد ستارخان ديگر به گرد سياست نگشت و در تهران اقامت داشت تا اينكه در 25 آبان 1293ش/ 28 ذي الحجه 1332 درگذشت.

 
باقرخان (سالار ملي)
باقرخان‌ (1335 ق‌/ 1917 م‌) ملقب‌ به‌ «سالار ملی‌» از رهبران‌ برجسته‌ انقلاب‌ مشروطه‌ و يار و همرزم‌ ستارخان‌. وی در محله‌ «خيابان‌» تبريز، گويا در 1278 ق‌ / 1240 ش‌ متولد شد. از زندگی او پيش‌ از ظهور در نهضت‌ مشروطيت‌، اطلاع‌ چندانی در دست‌نيست‌. ظاهراً در جوانی به‌ بنايی اشتغال‌ داشت‌ و در محله‌ خود به‌ دليری و عياری شهره‌ بود و به‌ اين‌ سبب‌، يک‌ چند كدخدای آنجا شد. گفته‌اند كه‌ به‌روزگار وليعهدی مظفرالدين‌ ميرزا در تبريز، در زمره‌ فراشان‌ يا يوزباشيان‌ دستگاه‌ او در آمد و در استيفای آذربايجان‌ هم‌ مدتی مامور گردآوري‌ماليات‌ بود. باقرخان‌ پس از مبارزه عليه رژيم حاكم در جريان مشروطه و همراهي با ستارخان، در آغاز جنگ‌ جهاني‌اول‌ در زمره‌ گروهی از آزادي‌خواهان‌ در محرم‌ 1334 / نوامرا 1915 رهسپار قلمرو عثمانی در عراق‌ شد، ولی شكست‌ آلمان‌ در اين‌ ناحيه‌ و پراكنده‌شدن‌ آزادی خواهان‌، باقرخان‌ و يارانش‌ را به‌ فكر بازگشت‌ به‌ ايران‌ انداخت‌، وی و يارانش‌ در راه‌ بازگشت‌ در حدود مرز قصر شيرين‌ در خانه‌ مردي‌به‌ نام‌ محمد امين‌ طالبانی بيتوته‌ كردند ولی شبانگاه‌ همه‌ به‌ دست‌ او كه‌ طمع‌ در اموالشان‌ بسته‌ بود، كشته‌ شدند (ح‌ 1335 ق‌ / 1917 م‌). چند روز بعدماموران‌ انگليسی كه‌ از سابقه‌ شرارتهای محمدامين‌ آگاه‌ بودند، از ماجرا خبر يافتند و او را گرفتند و پيكر باقرخان‌ را كه‌ در گودالی دفن‌ شده‌ بود،يافتند. محمدامين‌ طالبانی اعدام‌، و باقرخان‌ همانجا به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. بعدها در آذرماه‌ 1325 مجسمه‌ای از او در ميدان‌ شهرداری تبريز نصب‌كردند، ولی با سقوط‌ حكومت‌ پيشه‌وري‌، آن‌ مجسمه‌ نيز در زمره‌ چيزهای ديگر از ميان‌ رفت‌. در آذرماه‌ 1354 جسد باقرخان‌، سالار ملی از روستاي‌محمد امين‌ كه‌ اكنون‌ بيشمان‌ نام‌ دارد، به‌ تبريز منتقل‌ و با احترام‌ در گورستان‌ طوبائيه‌ دفن‌ شدند و بنايی شايسته‌ بر گور او برپا گرديد.
 
ثقة الاسلام
ميرزا علي آقا ثقه الاسلام، فرزند حاج ميرزاموسي ثقه الاسلام در سال 1277ق در تبريز ديده به جهان گشود، تحت نظر پدر به فراگيري علوم ديني پرداخت و براي ادامه تحصيلات ديني به عتبات عاليات عزيمت کرد. با كسب درجه اجتهاد پس از هشت سال در 1308ق به موطن خود بازگشت و پنج سال در نزد پدر به دستياري وي مشغول بود.ثقه الاسلام در تبريز با آثار طالبوف، مستشارالدوله و نشريات فارسي زبان كه در اسلامبول و كلكته منتشر مي شدند آشنا شد و به هواداران مشروطه خواهي پيوست و در زماني كه مشروطه خواهان تبريزي به تشويق كنسول انگليس، و در اعتراض به محمدعلي ميرزاي وليعهد در كنسولگري انگلستان تحصن كردند ثقه الاسلام از مخالفان اين تحصن بود و امور مربوط به متحصنين را در مسجد حل مي كرد. ثقه الاسلام با مكتوبات خود مراجع بزرگ را به عتبات عاليات در جريان تمام تحولات آذربايجان قرار مي داد و براي خروج قواي بيگانه روس از خاك آذربايجان تلاش بسيار مي كرد. روسها نيز با وي سر سازگاري نداشتند. ثقه الاسلام به همراه هفت تن از مجاهدان آذربايجاني در جريان مبارزه با قواي متجاوز روس در عصر عاشورا در ميدان مشق به دست جلادان روس اعدام شد. او قبل از شهادت دو ركعت نماز به جا آورد و گفت: « چه سعادتي بالاتر از اينكه در اين ايام به فيض شهادت نايل مي شويم و همه با شهيدان كربلا محشور خواهيم شد.»
 
شيخ محمد خياباني

شیخ محمد خیابانی  )۱۲۵۹ ش. ۱۲۹۷ / ه.ق. - ۱۲۹۹ ش. / ۱۳۳۸ ه.ق.) از روحانیون آزادی‌خواه تبریز در خامنه در نزدیکی تبریز متولد شد. خیابانی از فعالان سیاسی در دوره انقلاب مشروطه ایران بود. او در مجلس دوم به وکالت رسید و بعد از دورهٔ دوم به تبریز رفت و قیام نمود، که سرانجام این قیام به شکست و کشته‌شدن وی منتهی شد. وی در جنگ جهانی اول در برابر فشار روس‌ها مقاومت کرد و پس از آن نیز بر علیه حکومت وقت داخلی شورید. عاقبت با ورود والی جدید مخبرالسلطنه در تبریز کشته شد.

  
 

ادبيات استان آذربایجان شرقی

نويسندگان و شاعران

سید محمد حسین بهجت تبریزی
(شهریار)
استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار)  در سال ۱۲۸۵ هجري شمسي در روستاي خشکاب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. پدرش حاجي مير آقا خشکنابي و از وکلاي مبرز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با اينان و کريم الطبع بود. او در اوايل شاعري بهجت تخلص ميکرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست که دوبيت شاهد از ديوان آمد و خواجه تخلص او را شهريار تعيين کرد. او تحصيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تبريز و دارالفنون تهران گذراند و تا کلاس آخر مدرسه طب تحصيل کرد و به مدارج بالايي دست يافت. استاد شهريار پس از هشتاد و سه سال زندگي شاعرانه پربار و افتخار در ۲۷ شهريور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلي پيوست و پيکرش در مقبره الشعراي تبريز که مدفن بسياري از شعرا و هنرمندان آن ديار است به خاک سپرده شد.
 
اوحدی مراغه‌ای

رکن‌الدین اوحدی مراغه‌ای (۶۷۳ - ۱۵ رمضان ۷۳۸ قمری) عارف و شاعر پارسی‌گوی ایرانی اهل مراغه است. او در شهرستان مراغه زاده شد، پدرش از اهالی اصفهان بود و خود او نیز مدتی در اصفهان اقامت داشت و بنابراین نامش اوحدی اصفهانی نیز ذکر شده است. اوحدی معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید بود و آرامگاه او در مراغه است. هم اکنون یک موزه دائمی در مقبره اوحدی در مراغه دایر می‌باشد. رکن الدین ابولحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغه‌ای عارف و شاعر پارسی‌گوی نامدار صاحب مثنوی معروف جام جم است که آرامگاهش در میان باغ سرسبزی واقع شده‌است. سنگ قبر اوحدی از سنگ کبود درست شده‌است. بر دیوار شمالی و جنوبی آن نام اوحدی و تاریخ فوت که ۷۳۸ ه.ق است حک شده‌است. در سال ۱۳۵۲ از سوی انجمن آثار ملی ایران بنای جدیدی بر روی قبر مذبور احداث شده و سنگ مقبره قبلی را به موزه آرامگاه انتقال دادند.

 

 
شیخ محمود شبستری
شيخ سعدالدين محمود بن امين الدين عبدالکريم بن يحيي شبستري از عرفا و شعراي نامي قرن هفتم و هشتم هجري است. او در سال ۶۸۷ه. در ايام سلطنت کيخاتوخان در قصبه شبستر واقع در هشت فرسخي تبريز متولد شد و در عهد سلطان محمد خدابنده و ابوسعيد بهادرخان در شهر تبريز مرجع علما و فضلا بود. شبستري پس از کسب دانش در تبريز به مسافرت در شهرهاي مختلف پرداخته و در سفر به مصر، شام، حجاز از علما و مشايخ اين سرزمين ها کسب دانش توحيد کرده است. هم چنين شيخ محمد در سفري به کرمان در آنجا تاهل اختيار کرده و در آن شهر اولاد و احفادي از او به وجود آمده است که جمعي از ايشان اهل قلم و کمال بوده و به خواجگان شهرت يافته اند. شبستري سرانجام به تبريز باز گشته و در سال ۷۲۰ه. در ۳۳ سالگي وفات يافته و در شبستر وسط باغچه گلشن در جوار مزار استادش بهءاالدين يعقوبي تبريزي مدفون شده است.
 
همام‌ تبریزی

قدوة‌العلماء و المشايخ‌ همام‌ الدين‌ محمد تبريزی ازمفاخر ساحت‌ ادبيات‌ آذربايجان‌ مي‌باشد او از فحول‌شعرا و مشاهير دانشمندان‌ و اعرف‌ عرفای تبريز است‌. در صحف‌ ابراهيم‌ آمده‌ خواجه‌در اواخر عمر تارك‌ الدنيا شد. از منصب‌ و مال‌ به‌ كلي‌اعراض‌ نموده‌ مريد شيخ‌ سعيد فرغانی شده‌ و از توفيق‌به‌ طواف‌ كعبة‌ معظمه‌ كامياب‌ گشته‌ بعد از مراجعت‌ ازسفر حجاز منزوی و طريقت‌ صوفيت‌ را پيش‌ گرفته‌است‌. در مجمل‌ فصيحی نوشته‌ شده‌ همام‌الدين‌ تبريزي‌فی خامس‌ عشرين‌ صفر 714 در 116 سالگی به‌ حمام‌رفت‌ و در آنجا غفلتا بدرود حيات‌ گفت‌. همام‌ درمقبرة‌الشعرای تبريز به‌ خاك‌ سپرده‌ شده‌ است‌ آثار حمام‌عبارت‌ از غزليات‌ و مثنوی و صحبت نامة‌ اوست‌ اين‌اديب‌ و عارف‌ توانا از شاگردان‌ علامة‌ عالم‌ خواجه‌نصيرالدين‌ طوسی مي‌باشد سعدی شيرازی در تبريز بااو ملاقات‌ داشته‌ است.


 
صائب ‌تبریزی

شاه‌ عباس‌ پس‌ از آنكه‌اصفهان‌ را به‌ پايتختی برگزيد از همه‌جا خصوصاً ازتبريز علما و ثروتمندان‌ را مشوق‌ تطميعاً بر كوچيدن‌ ورحل‌ اقامت‌ افكندن‌ در اصفهان‌ شد پدر صائب‌ ميرزاعبدالرحيم‌ تاجر اوْغلو هم‌ كه‌ از تجار بزرگ‌ تبريز بود ازهمان‌ اشخاص‌ مي‌باشد كه‌ به‌ سال‌ 1017 كه‌ شاه‌ عباس‌ به‌تبريز آمده‌ طبق‌ دستور او از تبريز كوچيد و در عباس‌آباد اصفهان‌ ساكن‌ گرديد و به‌ تجارت‌ اشتغال‌ ورزيدصائب‌ از ايام‌ كودكی در اصفهان‌ تحصيل‌ علوم‌ گوناگون‌را وجهة‌ همت‌ خود قرار داد و مدارج‌ عالی كمالات‌ را طي‌نمود و به‌ (مستعدفان‌) ملقب‌ شد لكن‌ در عالم‌ ادبيات‌عندالادبا و الفضلا (ملك‌الكلام‌) لقب‌ ثانوی او بود بهرة‌كامل‌ از سجايای اخلاقی داشت‌ (صائب‌) هم‌ مي‌گفتندش‌به‌ فارسی و توركی آثار پربهائی از خود به‌ يادگارگذاشته‌ است‌. در تاريخ‌ تولدش‌ اقوال‌، گوناگون‌ است‌999 قريب‌ به‌ صحت‌ مي‌باشد به‌ سال‌ 1087 در اصفهان‌مرغ‌ روح‌ پهناورش‌ از قفس‌ تن‌ آزاد گشت‌ و در آن‌ شهرمدفون‌ گرديد اخيراً قبرش‌ پيدا شده‌ است‌.


 
ابوالقاسم نباتي

سید ابوالقاسم نباتی فرزند میریحیی زادهٔ سال ۱۱۹۱ هجری در روستای اوشتبین از توابع دهستان دیزمار شرقی بخش سیه‌رود شهرستان جلفا در استان آذربایجان شرقی است. تخلص او دراشعار فارسی نباتی و در اشعار ترکی خان چوبانی و مجنون و مجنون‌شاه می‌باشد. او حدود هفتاد سال عمر کرد و درسال ۱۲۶۲ هجری درگذشت. اهل شعر وادب، نباتی را می‌شناسند و از موقعیت او در ادبیات فارسی و ترکی آگاهی دارند. او شاعری عارف و استادی ماهر است که هم‌تراز غزلیات حافظ و رباعیات خیام شعر سروده است. جمع اشعار به‌جامانده از نباتی به پنج هزار بیت بالغ می‌گردد که تقریبا نصف آن فارسی و نصف دیگر ترکی است. اشعار نباتی در جمهوری آذربایجان و قفقاز و ترکیه و ایران طرفداران بسیاری دارد. درزندگی و طرز تفکر او نشیب‌وفرازهای زیادی دیده می‌شود.



قطران تبريزي
امام‌الشعرا حکيم‌ قطران‌ در قرية‌ شادباد تبريز كه‌مي‌تواند از نظر نزديكي‌، يكی از محلات‌ تبريزمحسوب‌ شود پا به‌ عرصة‌ هستی نهاد قراين‌ نشان‌مي‌دهد كه‌ نامش‌ هم‌ قطران‌ بوده‌ است‌ اما مؤلف‌(مجمع‌الفصحا) نام‌ او را (ابومنصور) مذكور داشته‌ كه‌صحيح‌ به‌ نظر نمي‌رسد (ابومنصور) مي‌تواند كنية‌ايشان‌ باشد علی ای تقدير او در قرية‌ شادآباد به‌ امورزراعتی اشتغال‌ داشت‌ هر سال‌ پس‌ از فراغ‌ از اموركشاورزی در تبريز به‌ تحصيل‌ علم‌ و كمالات‌ همّت‌مي‌گماشت‌ معلومات‌ خودش‌ را به‌ پايه‌ای رسانيد كه‌ملقب‌ به‌ القاب‌ گوناگون‌ گرديد. اين‌ حكيم‌ و عارف‌ نامی به‌ سال‌ 465 به‌مرض‌ نقرس‌ از دار فانی رخت‌ بربست‌ ملاحشری درروضة‌ اطهار كه‌ به‌ سال‌ 1011 نوشته‌ متذكر شده‌ حكيم‌قطران‌ در مقبرة‌الشعرای سرخاب‌ تبريز مدفون‌ است‌.
 
پروین اعتصامی

پروين اعتصامی شاعر گرانمايه ايران در 25 اسفند ماه سال 1285 خورشيدی در تبريز تولد يافت . اولين معلم او در دوره ای که آموزش دختران امری باطل و مردود شمرده می شد همانا پدر گراميش بود که خود جزو دانشمندان و سخندانان و از مترجمان  بنام ايران بود. بنابراين ادبيات فارسی و عربی را با مهارت هر چه تمام در نزد پدر آموخت. استعداد و قريحه لبريز او بزودی و هنگامی که بيش از هفت سال سن نداشت بروز کرد و در اين زمان به سرودن اشعار مختلف پرداخت. اين شاعر معاصر با آن که از وی دعوت شد با طبعی بلند ورود به دربار را نپذيرفت و مدال وزارت معارف ايران را رد کرد. اشعار وی بيشتر در مورد مسايل اجتماعی و ظلم و بيداد شاهان و فقر عمومی می باشد. وي در سال 1320 و در سن 35 سالگي، در حالی که آسمان ادب و فرهنگ ايران انتظار سال های متمادی خدمت مجدانه وی را داشت تا بسی غنی گردد، بی هيچ نوع سابقه کسالت، پروين اعتصامی رخ در نقاب خاک کشيد و رخت از اين دنيای فانی بربست.

  

شهداي انقلاب اسلامي استان آذربايجان شرقي

شهداي انقلاب اسلامي

شهيد مهدي باكري
شهید مهدی باکری به سال 1333 ه.ش در شهرستان میاندوآب در یك خانواده مذهبی و باایمان متولد شد. در دوران كودكی، مادرش را – كه بانویی باایمان بود – از دست داد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه به پایان رسانید و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باكری به دست دژخیمان ساواك) وارد جریانات سیاسی شد.
بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحكام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده‌ای را از خود به یادگار گذاشت.
شهید باكری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش های گسترده‌ای را در برقراری امنیت و پاكسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعالیت های شبانه‌روزی در مسئولیت های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی، تكلیف خویش را در جهاد با كفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه‌ها شد.
این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ 25/11/63، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناك ترین صحنه‌های كارزار وارد شد و در حالی كه رزمندگان لشكر را در شرق دجله از نزدیك هدایت می كرد، تلاش می‌نمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتك های دشمن تثبیت نماید، كه در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیك گفت و به لقای معشوق نایل گردید. هنگامی كه پیكر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال می‌دادند، قایق حامل پیكر وی، مورد هدف آرپی‌جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.
 
شهيد حمید باكري

شهید حمید باکری در آذر سال 1334 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود . در سنین کودکی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند. بعلت شهادت برادر بزرگش علی که بدست رژیم خونخوار شاهنشاهی انجام شده بود با مسائل سیاسی و فساد دستگاه آشنا شد . بعد از پایان دوران خدمت سربازی در شهر تبریز با برادرش مهدی فعالیت موثر خود را علیه رژیم آغاز کرد و خود سازی و تزکیه نفس شهید نیز بیشتر از این دوران به بعد بوده است .
شهید با فرمان امام مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی مسئول تشکیل و سازماندهی بسیج ارومیه شد ودر این مورد نقش فعالانه و موثری ایفا نمود . همیشه از بسیجی‌ ها و از قدرت الهی آنها سخن می گفت. با شروع جنگ تحمیلی جهت مبارزه با بعثیون کافر به جبهه آبادان شتافت. در والفجر یک از ناحیه پا و پشت زخمی و بستری گشت که پایش را از ناحیه زانو عمل جراحی کردند. در عملیات فاتحانه خیبر با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات بایستی مخفیانه در عمق دشمن پیاده می‌شدند و مراکز حساس نظامی را به تصرف در می‌آوردند و کنترل منطقه را در دست می‌داشتند عازم گردید و در ساعت 11 شب چهارشنبه 3 اسفند 62 شروع عملیات خیبر بود که با بی سیم خبر تصرف پل مجنون (که به افتخارش پل حمید نامیده شد)در عمق 60 کیلومتری عراق را اطلاع داد. این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجی‌های شجاعش ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروههای زرهی دشمن فقط با نارنجک و آرپی جی و کلاش ولی با قلبی پر از ایمان و عشق به شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در همانجا به لقاء‌الله پیوسته و به آرزوی دیرینه‌اش دیدار سرور شهیدان امام حسین (علیه السلام ) نایل آمد .

 
شهيد حسن شفیع‌زاده

شهید حسن شفیع زاده در مرداد سال 1336 ه.ش در یك خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد گردید و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن، متدین و مقلد امام پرورش یافت. از همان كودكی در مجالس دینی از جمله برنامه های سوگواری امام حسین(ع) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان شهید پرور حضرت اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید.

او  با شور وصف ناپذیری در روزهای سرنوشت ساز 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش می كرد و برای به ثمر رسید ن انقلاب اسلامی از هیچ كوششی فروگذار نبود . شهید شفیع زاده بعدها به دنبال تشكیل سپاه، به همراه دیگر برادران، اولین هسته های مسلح سپاه را پی ریزی كرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز در سركوبی خوانین و اشرار آذربایجان و حزب منحرف خلق مسلمان نقش فعال داشت .

هنگامی كه به همراه  شهید باكری  در سپاه ارومیه انجام وظیفه می كرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه، در درگیری های متعدد برای سركوبی گروه های فاسد تلاش شبانه روزی نمود و توانست در تشكیلات حزب منحله دموكرات نفوذ كرده و باعث متلاشی شدن آن و دستگیری و اعدام تعداد زیادی از كادرهای آنان گردد .

با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یك دسته خمپاره انداز كه تحت مسئولیت شهید باكری اداره می شد به جبهه های جنوب شتافت. در عملیات پیروزمندانه فتح المبین معاون تیپ المهدی (عج) بود و خاطره رشادت ها و جانفشانی های او در اذهان مسئولین جنگ و همرزمانش هرگز از یاد نمی رود .

شهید شفیع زاده در تاریخ 8/2/66 در منطقه عملیاتی كربلای 10 در شمالغرب (منطقه عمومی ماووت) در حالی كه عازم خط مقدم جبهه بود، خودروی وی مورد اصابت تركش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوی دیرینه خود نایل شد و به دیدار معشوق شتافت .


 
شهيد مرتضی یاغچیان

شهید مرتضی یاغچیان 22 خرداد 1335 ه ش در خانواده اي مذهبي در شهرستان تبريز به دنيا آمد . در سال 1356 به خدمت سربازي رفت و دوره آموزشي خود را در پادگان جلديان سپري كرد و بعد از آن به شهرهاي سوسنگرد ، بستان و چند پاسگاه مرزي اعزام شد . با فرمان امام خميني (ره) مبني بر فرار سربازها از پادگانها ، ياغچيان از پادگان گريخت و در تظاهرات و عمليات عليه رژيم پهلوي شركت جست .پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، مرتضي ياغچيان از اولين افرادي بود كه به عضويت سپاه تبريز درآمد و از آغاز در مسئوليتهاي مهم به انجام وظيفه پرداخت و در بدو امر مسئول تسليحات سپاه تبريز بود .
در شهريور 1359 ، با شروع جنگ ، راهي جبهه شد و قبل از حركت ، تلفني با پدر و مادر خود صحبت كرد و از آنها اجازه گرفت . ياغچيان در طي جنگ دچار تحول روحي عظيمي شد . پنج بار مجروح شد ولي هيچ كدام از مجروحيتها باعث نشد تا جبهه را رها كند . برخي از زخمهاي خود را پنهاني مي بست و سعي مي كرد تا كسي از آن اطلاع پيدا نكند . در هفتم بهمن 1362 در عمليات خيبر ابتدا حميد باكري به شهادت رسيد . مهدي باكري به خاطر سختي عمليات و پاتكهاي مكرر دشمن از مرتضي ياغچيان خواست در مقابل حملات ايستادگي نمايد و ياغچيان نيز با رشادت در مقابل حمله دشمن پايداري كرد .
شهادت مرتضي ياغچيان را با بي سيم به مهدي باكري خبر دادند . پيكر شهيد مرتضي ياغچيان پس از عمليات در منطقه جا ماند و تا سال 1375 مفقودالاثر بود تا اينكه در اين سال در پي جستجوي گروه هاي تفحص ، بقاياي پیکرش كشف شد و در وادي رحمت تبريز به آرام گرفت .


 
شهيد علی تجلایی

در روز پنجم مرداد ماه سال 1338 در تبریز دیده به جهان گشود. در سال 1344 قدم به عرصه علم و دانش نهاد و موفق به دریافت دیپلم از دبیرستان تربیت تبریز گشت. از سال 1356 فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز نموده، پس از مدتی توسط ساواک دستگیر شد. در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد و در لباس سبزگونه دشت شقایق، به عنوان مربی آموزش پادگان سید الشهدا (ع) انجام وظیفه نمود. برای مبارزه با نیروهای ضد انقلاب به کردستان رفته، سپس در مهاجرت به افغانستان، اولین مرکز آموزش فرماندهی مجاهدین افغانی در داخل کشور افغانستان را تأسیس نمود. با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و در نبرد هلاویه و حماسه سوسنگرد با عنوان فرمانده عملیات و معاون عملیاتی سپاه شرکت کرد. در طول سالهای جنگ تحمیلی و در جبهه‌های پیرانشهر در عملیاتهای بسیاری شرکت نمود و مسئولیتهای مختلفی را بر عهده گرفت. او به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم (ص) در تاریخ 25/12/1363 در شرق دجله و در عملیات بدر، بر اثر اصابت تیر به ناحیه قلب، به ملکوت سرخ شهادت رسید.

  

تقسیمات کشوری استان آذربایجان شرقی

تقسیمات کشوری استان آذربایجان شرقی

 

نام شهرستان

تعداد بخش

تعداد نقاط شهری

تعداد دهستان

بخش های تابعه

نقاط شهری

آذرشهر

2

3

5

مرکزی

گوگان

آذرشهر

گوگان

ممقان

اسکو

2

2

5

مرکزی

ایلخچی

اسکو

ایلخچی

اهر

2

2

9

مرکزی

هوراند

اهر

هوراند

بستان آباد

2

2

9

مرکزی

تیکمه داش

بستان آباد

تیکمه داش

بناب

1

1

3

مرکزی

بناب

تبریز

2

4

6

مرکزی

خسروشهر

تبریز

باسمنج

سردرود

خسروشهر

جلفا

2

3

5

مرکزی

سیه رود

جلفا

هادی شهر

سیه رود

چاراویماق

2

1

6

مرکزی

شادیان

قره آغاج

خداآفرین

3

1

7

مرکزی

گرمادوز

منجوان

خمارلو

سراب

2

6

10

مرکزی

مهربان

سراب

مهربان

شربیان

اسبفروشان

دوزدوزان

داراب

شبستر

3

9

8

مرکزی

صوفیان

تسوج

شبستر

خامنه

شرفخانه

شندآباد

سیس

وایقان

کوزه کنان

صوفیان

تسوج

عجب شیر

2

2

4

مرکزی

قلعه چای

عجب شیر

خضرلو

کلیبر

2

2

10

مرکزی

آبش احمد

کلیبر

آبش احمد

مراغه

2

2

6

مرکزی

سراجو

مراغه

خراجو

مرند

2

5

9

مرکزی

یامچی

مرند

زنوز

کشکسرای

بناب جدید

یامچی

ملکان

2

2

5

مرکزی

لیلان

ملکان

لیلان

میانه

4

4

17

مرکزی

ترکمانچای

کاغذکنان

کندوان

میانه

ترکمانچای

آغ کند

ترک

ورزقان

2

2

7

مرکزی

خاروانا

ورزقان

خاروانا

هریس

2

5

6

مرکزی

خواجه

هریس

بخشایش

زرنق

کلوانق

خواجه

هشترود

2

2

7

مرکزی

نظرکهریزی

هشترود

نظرکهریزی

 


سابقه تاريخي استان آذربايجان شرقي

سابقه تاريخي

قبل از اسلام:

استان آذربايجان شرقي بخشي از سرزمين باستاني ماد است تا روزگار اسكندر و جانشينان وي آذربايجان را بخشي از ماد يا ماد كوچك مي ناميدند. ليكن در زمان اسكندر مقدوني بر ايران در سال (331 ق.م) سرداري به نام آتور پات يا آتروپاتن كه شهربان منطقه ماد كوچك بود در اين سرزمين قيام كرد و آنگاه با انعقاد عهدنامه اي از واگذاري آذربايجان به دست يوناني ها جلو گيري نمود و اسكندر بدين شرط كه آتروپات خود را تابع امپراتوري وي بداند اورا در آنجا باقي گذارد. پس از مرگ اسكندر كه خونريزي در بين جانشينان وي در گرفت ، آتروپات به حكمراني اين منطقه رسيد و به پاس خدمات وي از جلوگيري اعمال نفوذ بيگانگان در اين منطقه ماد كوچك را بنام سردار آتروپات خواندند و سپس به اسامي مختلف ، آذر بادگان و آذرآبادگان معروف شد.

در روزگار ساسانيان آذرپاتكان يكي از ايالات مهم ايران وبه قول يوناني ها ساتراپ نشين بوده كه به علت وجود آتشكده معروف آذر گشسب و آتشكده هاي ديگر ، به نام آذربايجان معروف شد.

 

بعد از اسلام:

  آذربايجان در دوره اسلامي يكي از مهمترين ايالات ايران محسوب مي شد و از زمان زوال ساسانيان تا امروز مركز حوادث بسياري بوده و نقش بزرگي در جريان تاريخ داشته است.

با حمله مغولان و با ورود هلاکوخان ، آذربایجان مرکز شاهنشاهی مغولان از خراسان تا شام شد. پس از مغولان و خاندان ترکان قره قیونلوها و آق قیونلوها بر این منطقه تسلط یافتندو بعد شاه اسماعیل اول تبریز را پایتخت ایران اعلام کرد . بعد ها در دوره قاجار و در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار بخشی از آذربایجان طی عهد نامه های به روسیه واگذار شد. از نام های دیگر این سرزمین ایرانویچ ،آذرگشسب و آتورپادگان است . بعد از فتحعلی شاه ، شهر تبریز ولیعهد نشین شد و احمد شاه و ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و بالاخره محمدعلی شاه دوران ولایت عهدی خود را در این شهر گذراندند. رضاخان در سال 1300 شمسی سیطره حکومت مرکزی ایران را بر این منطقه برقرار کرد. با شروع جنگ جهانی دوم در سال 1320 شمسی، نیروهای شوروی وارد ولایات شمالی ایران از جمله آذربایجان شدند. این نیروها در اردیبهشت ماه 1325 شمسی به دنبال طرح مسئله آذربایجان در سازمان ملل متحد، آذربایجان را تخلیه کردند. مردم آذربایجان در جریان ملی شدن صنعت نفت در سال 1329 شمسی مبارزه را علیه استعمار انگلیس آغاز کردند و سرانجام با پیروزی ، انگلیس شکست خورد

از سايت استانداري

موقعیت استان آذربايجان شرقي

موقعیت استان

موقعیت جغرافیایی
استان آذربایجان‌شرقی از استان‌های مهم، پرجمعیت و آباد ایران است كه در گوشه شمال‌غرب كشور واقع گردیده‌است و از نظر موقعیت جغرافیایی در محدوده 45 درجه و 7 دقیقه الی 48 درجه و 20 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 45 دقیقه الی 39 درجه و 26 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته‌است. این استان با مساحتی برابر 88/45490 كیلومتر مربع (حدود 81/2 درصد مساحت كل كشور) می باشد و از لحاظ وسعت در بین استان‌های كشور در رتبه دهم قرار دارد.
منطقة آذربایجان به علت موقعیت خاص جغرافیائی، یكی از مناطق حساس و مهم كشور است. همین اهمیت حساسیت و گستردگی، باعث شده‌است تا این منطقه با وجود خصوصیات مشترك جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی، به سه استان آذربایجان‌شرقی،‌ آذربایجان‌غربی و اردبیل تقسیم شود. اهمیت ژئوپولیتیك و ژئواكونومیك استان آذربایجان‌شرقی قدمتی به اندازه آشنائی انسان با بازرگانی دارد. از زمان جاده ابریشم تاكنون این منطقه محور ارتباط خاور دور با قلب آسیا بوده‌است.
این استان از نظر موقعیت طبیعی در محل به‌هم خوردگی دو رشته كوه البرز و زاگرس، به‌عبارتی در زون البرز و آذربایجان و در گوشه شمال‌غرب فلات ایران واقع شده‌است. از نظر تقسیمات حوضه‌های آب‌ریز كشور، حوضه‌های آب‌خیز ارس، سفیدرود ـ قزل‌اوزن و دریاچه ارومیه پهنه استان را پوشش می‌دهند كه بیشترین مساحت استان در محدوده حوضه آب‌ریز دریاچه ارومیه قرار گرفته‌است. (لازم به ذكر است كه حوضه‌های آبخیز ارس و سفیدرود از زیرحوضه‌های خزر می‌باشند).
در حالت كلی، استان آذربایجان‌شرقی یك منطقه كوهستانی محسوب می‌شود كه حدود 40 درصد از سطح آن را كوهستان و 2/28 درصد را تپه ‌ماهورها و 8/31 درصد را زمین‌های هموار (دشت‌ها و جلگه‌های میان‌كوهی) فرا گرفته‌است. از مناطق كوهستانی معروف منطقه، می‌توان توده آتشفشانی سبلان در شرق و سهند در غرب و جنوب غربی و رشته كوه‌های قره‌داغ در شمال و رشته كوه‌های تخت سلیمان و اربط در جنوب و ارتفاعات بزقوش در جنوب شرق و قوشاداغ در شمال‌شرق استان را نام برد.
از نظر اشتراكات طبیعی، این استان با استان‌های هم‌جوار خویش، به ‌ویژه استان‌های اردبیل و آذربایجان‌غربی اشتراكات طبیعی زیادی دارد. رودخانه ارس از محدوده سه استان آذربایجان‌غربی، آذربایجان‌شرقی و اردبیل می‌گذرد كه برای هر سه استان شاهرگ حیاتی محسوب می‌شود. دریاچه ارومیه و حوضه‌ی آبریز آن كه بیشترین سطح استان را تحت پوشش قرار می‌دهد از منابع طبیعی مشترك با استان آذربایجان‌غربی محسوب می‌شود. حوضه‌ی آبریز سفیدرود ـ قزل‌اوزن كه پهنه جنوب‌شرقی استان را تحت پوشش قرار داده از اشتراكات طبیعی مابین استان‌های اردبیل و زنجان و این استان می‌باشد. از سایر اشتراكات طبیعی مابین این استان با استان‌های همجوار، می‌توان به توده كوهستانی سبلان در شرق استان اشاره نمود كه دامنه‌های غربی این كوهستان در محدوده استان آذربایجان‌شرقی قرار گرفته و دامنه‌های شرقی آن پهنه‌ای از استان اردبیل را تشكیل می‌دهد و همچنین رشته كوه‌های تخت‌سلیمان و اربط نیز در حدفاصل استان آذربایجان‌غربی و این استان قرار گرفته‌است كه در تدوین استراتژی بهره‌برداری از منابع طبیعی این كوهستان‌ها نیز بایستی با استان‌های هم‌جوار هماهنگی لازم به عمل آید. آذربایجان‌شرقی در طول ۲۳۵ كیلومتر خط مرزی با جمهوری‌های‌آذربایجان و ارمنستان همسایه است. همچنین به دلیل داشتن اشتراكات فراوان با كشورهای همسایه یكی از مهم‌ترین مناطق كشور در روابط خارجی محسوب می‌شود.

تقسیمات استان
ایالت آذربایجان در دوره‌ی قاجاریه به صورت یكپارچه اداره می‌شد. بر طبق تقسیمات كشوری سال 1316 هجری شمسی، ایالت آذربایجان منحل و به جای آن استان‌های سوم و چهارم تشكیل شد و در این سال ایران شامل ده استان می‌گردید. استان سوم به مركزیت تبریز شامل شهرستان‌های تبریز و اردبیل و استان چهارم به مركزیت ارومیه شامل شهرستان‌های خوی، ارومیه، مهاباد، مراغه و بیجار بود. از سال 1316 كه اولین تقسیمات كشوری قانونی شد و آذربایجان‌شرقی استان سوم نام گرفت و تاكنون نیز تغییرات متعددی در تقسیم‌بندی‌های كشوری بوجود آمده است.
در حال حاضر استان آذربایجان‌شرقی دارای 20 شهرستان، 42 بخش ، 57 شهر و 142 دهستان است.
وسعت شهرستان‌های استان متفاوت بوده، به طوری‌كه میانه با مساحت 86/5704 كیلومترمربع بزرگ‌ترین شهرستان و عجب‌شیر با وسعت 740 كیلومترمربع كوچك‌ترین شهرستان استان می‌باشد. شهرستان‌های این استان عبارتند از: آذرشهر، اسكو، اهر، بستان‌آباد، بناب، جلفا، چاراويماق،  خداآفرين، سراب، شبستر، عجب‌شير، كلیبر، مراغه، مرند، ملكان، میانه، ورزقان، هريس، هشترود و مركز آذربایجان‌شرقی شهر تاریخی، دانشگاهی و صنعتی تبریز.

مرزهای استان
استان آذربایجان‌شرقی از ناحیه شمال، با كشورهای آذربایجان، ارمنستان و جمهوری خودمختار نخجوان (وابسته به كشور آذربایجان) به طول 235 كیلومتر دارای خط همجواری است كه مرز مشترك این استان با كشورهای فوق را رود ارس تشكیل می‌دهد. در حال حاضر ارتباط استان با كشورهای هم‌جوار در طول این مرز تنها از سه نقطه جلفا، خداآفرین و كردشت انجام می‌گیرد كه در این میان جلفا از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد. شهر مرزی جلفا از طریق خط‌آهن نخجوان، ایروان و تفلیس به جمهوری اكراین و بنادر دریای سیاه وصل می‌شود. این خط‌آهن پس از گذر از ایروان به شهر باكو نیز وصل می‌شود، به دلیل مناقشه قره‌باغ، فعلاً در مسیر نخجوان ـ ایروان هیچ‌گونه ترانزیتی از طریق این خط‌آهن انجام نمی‌گیرد؛ این امر و نزدیكی استان به دریای سیاه باعث شده این استان از نظر موقعیت ارتباطی، اهمیّت و جایگاه خاصی در منطقه داشته باشد.
این استان از ناحیه غربی و جنوب‌غربی با آذربایجان‌غربی همجوار می‌باشد كه بخش عمده‌ای از مرز مشترك آن‌ها را دریاچه ارومیه تشكیل داده است. وجود وحدت قومی و فرهنگی و عوامل اقتصادی سبب شده است كه آذربایجان‌غربی بیشترین سهم را در روابط همجواری با استان آذربایجان‌شرقی داشته باشد. این روابط از طریق پنج محور اصلی مرند ـ بازرگان، مرند ـ خوی، شبستر ـ سلماس، جزیره اسلامی ـ ارومیه و بناب ـ میاندوآب انجام می‌گیرد. كه محور اخیر، خط ارتباطی آذربایجان به كردستان و غرب كشور نیز محسوب می‌شود.
استان آذربایجان‌شرقی در جنوب خود با استان زنجان همجوار است. با وجود وحدت قومی و فرهنگی، به دلیل وجود موانع طبیعی در حدود دو استان و همچنین وجود قطب جاذبی چون تهران در آن سوی محور تبریز ـ زنجان (كه جاذب هرگونه حركت اقتصادی ـ اجتماعی در این محور می‌باشد) باعث شده است كه روابط همجواری در طول این محور رونق خوبی نداشته باشد. این استان از ناحیه شرقی نیز با استان اردبیل حدود 400 كیلومتر مرز مشترك دارد. گردنه صائین در محور سراب ـ اردبیل و محور مرزی كنار ارس و همچنین محور اهر ـ مشكین‌شهر گذرگاه‌های اصلی بین دو استان می‌باشند.

اقلیم و آب و هوای استان
آب و هوای آذربایجان‌شرقی به‌ طور كلی سرد و خشك است ولی به‌علت تنوع توپوگرافیكی از اقلیم‌های متفاوتی برخوردار است. این استان همواره تحت تأثیر باد‌های سرد شمالی و سیبری و بادهای مرطوب دریای سیاه و مدیترانه و اقیانوس اطلس قرارگرفته است به‌ علاوه، بادهای محلی نیز تحت تأثیر شرایط طبیعی استان از سوی كوهستان‌های بلند و دریاچه‌های ارومیه و خزر به سوی دشت‌ها و جلگه‌ها می‌وزند. آذربایجان‌شرقی یك منطقه سردسیر و كوهستانی است و از لحاظ تقسیم‌بندی‌های اقلیمی جزو مناطق نیمه‌خشك به حساب می‌آید و میانگین بارندگی سالیانه 250 الی 300 میلی‌متر می‌باشد.

موقعیت كوهستانی و عرض جغرافیایی استان از عوامل برودت و سرمای قسمت اعظم این منطقه است. كم ارتفاعی و اثرات ملایم‌كننده بخارهای دریای خزر در پاره‌ای از مناطق از عوامل اعتدال اقلیمی آن به شمار می‌آید. به علاوه آذربایجان تا حدودی تحت تأثیر جریان‌های مرطوب دریای مدیترانه از سمت غرب و جنوب‌غربی قرار دارد و توده‌های هوای سرد سیبری نیز از شمال بر آب و هوای آن اثر می‌گذارد.
تبریز نیز دارای هوائی اقلیمی و كم رطوبت است و حد متوسط بارندگی آن در سال 285 میلی‌متر است. این جلگه در اثر ارتفاعی كه از سطح دریا دارد، دارای زمستان‌های طولانی و سرد و تابستان‌های معتدل است

ازسايت استانداري.